طلبه شهید علی مرادیان

                               

طلبه بسیجی،علی مرادیان در خانواده ای مومن ومعتقد به احکام اسلام و آرمان های والای انقلاب در شهرستان نورآباد دلفان دیده به جهان گشود.دامن پاک مادری مهربان و با تقوی مهد پرورش وی گردید و تحت سرپرستی پدری بزرگوار و زحمتکش درس صبر،ایثار,شجاعت,تقوای الهی و غیرت و فداکاری را به نیکی فرا گرفت.تحصیلات خود را پس از اتمام دوران راهنمایی با علاقه زیاد که به شغل روحانیت نشان می داد به ادامه تحصیل در حوزه علمیه تا پایان سطح مقدمات پرداخت .اخلاص و متانت،حسن نوع دوستی ووطن پرستی این شهیدوالا مقام زبانزد خاص وعام بود. در محضر والدین بزرگوارش خضوع وفروتنی را بسیار رعایت می کرد و جام وجودش لبریز ازعشق خالصانه نسبت به  ناخدای کشتی انقلاب حضرت روح ا...الخمینی(ره)بود.و در زمان جنگ تحمیلی جان بر کف ,فرمان رهبر را لبیک گفت و عاشق و مشتاق ,بند تعلقات دنیوی از پای گشود وبا وجود سن کم در تاریخ فروردین سال 65در بسیج مردمی ثبت نام کرد و در خیل رزمندگان سپاه اسلام به سوی سرزمین عشق وشهادت ،جبهه های نور علیه ظلمت شتافت ومدت مدیدی دلاورانه از دین وخاک میهن اسلامی خویش دفاع کرد.ودر یکی از عملیات پیروز از ناحیه پا مجروح گردید وپس از بهبود نسبی مجدداَ عشق او را به وادی ایثار و شهادت کشاند.سرانجام درمنطقه عملیاتی حاج عمران در سن 15سالگی به فیض عظمای شهادت نایل آمد.

 

خاطراتی از شهید مرادیان

عشق به جبهه

در یکی از روزهای پاییز سال 64 که سپاه پاسداران اطلاعیه ای صادر نمود جهت اعزام به جبهه و آن شهید به دلیل علاقه زیادی که به امام داشت و همیشه خود را مدیون این انقلاب می دانست برای عزیمت به جبهه ثبت نام نمود ولی چون سنش خیلی کم بود و از لحاظ جثه کوچک اندام بود وپدرش او را از پادگان به خانه برد و پس از بازگشت بسیار ناراحت بود و تا دو ،سه روز لب به غذا نمی زدو از شدت ناراحتی در گوشه ای از اتاق نشسته بود و گریه می کرد و می گفت ما در روز قیامت جوابی برای این کارمان نداریم و مدیون این انقلاب هستیم.

زیارت امام رضا

به دلیل علاقه ای که به روحانیت و حوزه علمیه داشت در حوزه علمیه نورآباد ثبت نام نمود و به دلیل عقاید باورهای زیاد که به دین اسلام داشت تا دیر وقت به مطالعه می پرداخت.یک روز ازطریق حوزه علمیه به زیارت امام رضا(ع)به مشهد عزیمت نمود و به رفقایش گفته بود به این خاطر به زیارت آمدم که آقا امام رضا(ع)واسطه بین من وپدرم شود تا اجازه دهدبه جبهه بروم و پس از بازگشت از زیارت در تاریخ 25/1/65همراه با اعزام سپاهیان رسول الله به جبهه های غرب کشور اعزام شد ودر تاریخ 28/2/65 در منطقه عملیاتی حاج عمران شربت شهادت را نوشید

وصیت نامه شهید علی مرادیان

به نام کسی که جانم دردست قدرت اوست بنام خدایی که زندگیم دردست اوست خدایی که بخشنده است ومهربان بنام خدایی اجابت کننده دعای هرمومنی است.سلام برپدرومادرعزیزم انشاء الله که خداوند متعال یار و یاور همیشه شما باشد.پدر و مادر عزیز من امانتی از جانب خداوند نزد شما بودم از اینکه این امانت را به خدا تقدیم داشته اید ,خدا از شما راضی است.

و خدا برای شما اجر عظیم قرار داده است سعی کنید همیشه یار و یاور و گوش به فرمان امام عزیزمان خمینی بزرگ باشید و از دستورات و رهنمودها به نحو احسن اطاعت کنید.پیرو امام  وهم  خط امام باشید.مادرم امروز روزی است که افتخارمان دراین است که در راه عقیده و هدفمان جهاد می کنیم و ندای لبیک را سر می دهیم زیرا به درستی و حقانیت دینمان آگاهیم.سعی کنید منظم باشید و نظم را گوشه ای از عبادتهای خود بدانید تا میتوانیدنماهایتان رابه موقع وسروقت بخوانید نمازشب رابه پادارید تا می توانید خود را ازکارهای بیهوده دورسازید معرفت الهی خودرابالاببرید.دفترهاوقلم هایم رابه کسی بدهیدکه بتوانیدراادامه دهدبه برادرهاوخواهرهایم سفارش می کنم که همیشه پیرو خط امام باشید ونمازرادراول وقت به جماعت انجام دهید.مدافعان انقلاب ودلسوزان اسلام باید مجامع دانشگاهی را پرکنید و به منافقین حضور ندهید,مبادا دانشگاه ها رابرای ورود منافقین وضد دینمان وضدانقلابها بازنگهدارید. خدایا به من توفیق بده که حقایق را ببینم وجمال زیبای تورا مشاهده کنم خدایا مرا بیامرز.

برگرفته از کتاب شهدای روحانی استان لرستان(گردآورنده تیموری)