شهیدنیازعلی گلخاتونبانی
شهید نیازعلی گلی در سال ۱۳۴۲ و در شهرستان دلفان دیده به جهان گشود ، وی در خانواده ای مذهبی و ولایت مدار متولد و پرورش یافت در این خانواده نام حسین (ع) پس از خداوند سبحان آغاز و پایان هر کاری بود، به همین جهت این شهید بزرگوار نیز حسین (ع) برایش راه و روش زندگی محسوب می شد تا جایی که حتی وصیت نامه هایش نیز از یاد سید الشهدا خالی نبوده و در گوشه گوشه آن یاد ثارالله و اهل بیتش موج می زند ، وی در یکی از وصیت نامه هایش آورده است :
… پدرو مادر م ، رنجهای شما هدر نرفته و بیهوده نبوده ، زیرا شما اسلام عزیز را به من یاد دادید و مرا عاشق امام حسین (ع) کردید و من نیز حرف شما را عمل کردم و پای در خط حسین (ع) گذاشتم که این مهمترین راه وصال است که به معبود می رسند . امیدوارم پیش امام رو سفید باشید …
نمیگویم بر شهادتم گریه نکنید اگر خواستید گریه کنید بر پهلوی شکسته فاطمه زهرا (س) و لب تشنه کودکان و اهل بیت امام در صحرای کربلا و بر سر بریده امام حسین (ع) و بر دستهای بریده عباس (ع) و دامن آتش گرفته دختر حسین (ع) در کربلا و بر آوارگی زینب (س) گریه کنید…
شهید نیازعلی از هوش و استعداد بسیار بالایی برخوردار بود و در تحصیلات خود سرمشق و الگوی دوستانش به شمار میامد، وی که دانشجوی مرکز تربیت معلم شهید ثانی در تهران بود ، سرمشق بودنش را در تحصیل علم الگوی کوچکی از خود قرار داد و دست به مشقی عظیم تر برد او با تشخیص درست از وضعیت جنگ تحمیلی و هجوم دشمنان به خاک میهن اسلامیمان جانش را در طبق اخلاص نهاد و همچنان که به زیبایی ، سفیدی صفحه کاغذ را با جوهر قلم و خودکار خویش رنگی مینمود اینبار جوهر جان شیرینش را بر صفحه خاک پاک میهن عطر افشان نمود و الگویی بزرگتر و سر مشقی زیباتر از خود به یادگار گذاشت.
شهید گلی با عضویت در بسیج دانشگاه سنگر علم و تحصیل را رها کرده و پای در عرصه جنگ تحمیلی نهاد ، او در لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) سازماندهی شد و پس از ماه ها جان فشانی و دشمن ستیزی عاقبت در منطقه اروندکنار (جنوب) و در عملیات والفجر ۸ ، همچنان که رگهای بریده گلوی مولایش حسین (ع) و سر مبارک آقا زمزمه عشقش بود ، خود نیز از همان ناحیه سر درتاریخ 1364/11/27مورد اصابت ترکش یزیدیان بعثی قرار گرفت و به دیدار معبود شتافت.
مادر شهید که هر لحظه و ثانیه اش با یاد فرزند شهیدش سپری میشود، میگوید بارها و بارها فرزند شهیدم را در خواب و رؤیا دیده ام ، اما قشنگ ترین آنها چند ماه پس از شهادتش بود، نیازعلی را رد باغی بسیار زیبا و پرگل دیدم عین بهار ، به من گفت : مادرم میدانی اینجا کجاست؟ گفتم خیر ، گفت : اینجا دنیای آخرت و این باغ زیبا یکی از باغ های بهشت است…
خدا میداند هنوز زیبایی و عطر آن باغ از نظرم پاک نشده است
منبع:http://nasimedelfan.ir