طلبه شهید سید محمد موسوی
يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۶ ب.ظ
شهید سید محمد موسوی به سال 1343 در روستای گلباغی میربگ از توابع شهرستان نورآباد در یک خانواده مذهبی از سلاله پاک حضرت زهرا (س)دیده به جهان گشود .درسن 6سالگی راهی مدرسه شد .شوق به معارف الهی ومحیط معنوی خانواده توجه اورا به به یادگیری علوم اسلامی معطوف کرد .با افتتاح حوزه علمیه شهرک امام خمینی (ره)مدت سه سال را در آن حوزه وچهار سال در حوزه علمیه بروجرد از محضر اساتید کسب فیض نمود .از سوی دیگر دفاع از اسلام وندای ملکوتی پیر جماران همه مشتاقان را به سوی کمالی فراتر می خواند.شهید سید محمد موسوی در اولین فرصت که شرایط حضور در جبهه های حق علیه باطل را یافت .به خیل لشگر مخلص خدا پیوست وی ضمن انجام فعالیت های تبلیغی ،برپایی نماز جماعت ،دعای توسل در نبرد مسلحانه با دشمن بعثی در کنار دیگر رزمندگان اسلام مبارزه می کرد تا اینکه در عملیات مرصاد با رشادت وپایمردی در مقابل تهاجم دشمن ایستاد وجان عزیز خود را در تاریخ 5مرداد 1367در منطقه اسلام آباد (عملیات مرصاد)همچون جدش حسین(ع) فدای راه خدا ودین مقدس اسلام نمود یادش گرامی وراهش پررهرو
نماز زیر آتش
اکثر بچه ها به پای صخره های دامنه ی کوه پاتاق پناه برده بودند . معلوم نبود چه اتفاقی می خواهد بیافتد.گفتم سید نماز را رها کن الان کشته می شی .تبسمی کرد ،چشم هایش را باز وبسته نمود .آتش دشمن شدیدتر می شدبعداز نماز گفت:برادر چی می گفتی ؟درهمان حال برای شهادت آماده بودم دوست داشتم در آن لحظه که در پیشگاه خدا بودم به لقا حق بروم.سرانجام ایشان پس ازدو روز در اسلام آباد غرب توسط منافقین کور دل به درجه رفیع شهادت نائل آمد
روای:جمشید حیدری به نقل از کتاب طلایه داران معرفت
نماز زیر آتش
اکثر بچه ها به پای صخره های دامنه ی کوه پاتاق پناه برده بودند . معلوم نبود چه اتفاقی می خواهد بیافتد.گفتم سید نماز را رها کن الان کشته می شی .تبسمی کرد ،چشم هایش را باز وبسته نمود .آتش دشمن شدیدتر می شدبعداز نماز گفت:برادر چی می گفتی ؟درهمان حال برای شهادت آماده بودم دوست داشتم در آن لحظه که در پیشگاه خدا بودم به لقا حق بروم.سرانجام ایشان پس ازدو روز در اسلام آباد غرب توسط منافقین کور دل به درجه رفیع شهادت نائل آمد
روای:جمشید حیدری به نقل از کتاب طلایه داران معرفت